چرا به نوآوری نیاز داریم؟
نوآوری، کلید حل مسائل و یا پیشرفت یک کسبوکار است.
نوآوری، شاهبیت مدیریت اثربخش منابع است.
نوآوری، بهبود فرایندهای بازاریابی، فروش و افزایش فروش است.
اما چرا هنوز، بسیاری شرکتها و مدیران، در عمل علیه آن موضوع میگیرند؟
نوآوری موضوعی داغ و پربحث است که امروزه برخی شرکتها و مدیران در کشورمان آرامآرام و البته بسیار خاموش و بیصدا به آن روی میآورند. بسیاری تصور میکنند نوآوری در کسبوکار یا فرایندهای بازاریابی، راهاندازی سایت و فعالیت در شبکههای اجتماعی است؛ بله این تصور درست است منتهی تنها 5% ماجراست.
در یکی از مشاورههایی که به صورت حضوری سال گذشته داشتم، در گفتگو با مدیر یک شرکت واردکننده لوازم خانگی، پی به نکاتی بردم که علیرغم تأکید شفاهی خود آن شخص بر آن موارد، در عمل اقدامی در راستای آن انجام نداده بود.
بگذارید خدمت شما مخاطب این یادداشت این نکته را با تأکید بگویم که:
نوآوری، ایدههایی را به شما پیشنهاد و 1،2یا3 مزیت رقابتی را به محصول یا خدمات شما میدهد.
پس نباید تصور کنیم نوآوری در مقام حرف یا شعار شدنی است.
نوآوری به مدرک تحصیلی نیست، همان طور که سواد و دانش تخصصی به ارشد و دکترا نیست.
در چندین مشاوره اینترنتی خود، گلایههای برخی مدیران و مسئولان شرکتها و حتی یکی دوسازمان دولتی را خواندهام که از نیروهای با مدرکهای ارشد و حتی دکترای خود گلایه دارند.
دیدگاه محدود و مقابلهای در بسیاری شرکتها ایرانی نیز به وفور دیده میشود.
مدیران شرکتها، عمدتاً نگاهی اربابمآبانه به افراد مجموعه دارند و به آنان اجازه رشد و اظهار نظر نمیدهند.
مدیران بازاریابی و روابط عمومیها، عمدتاً نگاهی ابزاری(و نه مشارکتی) به افراد و ایدهها دارند و بیش از آن که به تعالی و رشد سازمان متبوع خود بیندیشند، به منافع فردی و افزایش گردش مالی جیب خود نگاه میکنند! غافل از اینکه:
نوآوری در شرکت یعنی بازی برد-برد.
از طرف دیگری نوآوری به انتصاب یک فرد به عنوان مدیرنوآوری! و یا یک دپارتمان به همین اسم محدود میشود.
چگونه نوآوری عملیاتی(و نه شعاری) در مجموعه خود داشته باشیم؟
به مدرک نگاه نکنید. به رزومه بلندبالایی که برای شما سودی ندارد، توجهی نکنید. ببینید مسأله شما دقیقاً چیست و باید از چه فردی کمک بگیرید. گاهی یک فرد متخصص و بادانش، آن چنان دید و کنترل وسیعی را به شما میدهد که از چندین مدیربازاریابی و مدیرفروش اثرگذارتر است.
این دیدگاه خدای نخواسته به معنی کمارزش جلوه دادن زحمات یک فرد برای اخذ مدرک ارشد و یا دکترا نیست، اما باید بپذیریم که شرکتهایی امروزه موفقترند که در بخش نوآوری یک یا دومغز متفکر داشته باشند.
این سیستمی است که کمپانیهای نظیر اپل و گوگل به آن توجه شایانی نمودهاند.
شما به عنوان مدیر یک کسبوکار، یک کارخانه تولیدی، یک معلم، یک پزشک و یا یک واردکننده، باید این نکته را بدانید که همه ما با فروش کالا یا خدمات خودمان، کسب سود و منفعت میکنیم، پس باید دقت نماییم چه برنامهای برای نوآوری در این زمینه داریم. آیا میخواهیم در مجموعه خود یک افسر نوآوری را داشته باشیم یا خیر؟
شرکتها و مجموعههای ایرانی تأکید بسیاری به هرم سازمانی و سلسله مراتب اداری دارند و عمده علت این تأکید، صرفهجوییهای ظاهری در حقوق و مزایاست.
مدیران ما چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، باید آرام آرام شایسته محوری و تخصص را در اولویت کار قراردهند.
نوآوری، شایستهمحوری و تخصص، ابداً ربطی به مدرک دانشگاهی ندارد.
شرکتهای ما نیاز به چارچوب بهتری برای پیشرفت دارند، اما سیستمهای سفت و سخت فعلی، باعث شکست در هرگونه رویکرد رو به نوآوری و پیشرفت میشوند.
به عنوان مثال فناوری اطلاعات و ارتباطات، دریایی از گزینههای مختلف را پیش روی شما میگذارد؛ اما آیا مدیریت این گزینهها ضروری به نظر نمیرسد؟ آیا ما فرصت آن را داریم در بازار رقابتی فعلی دنیا، تک تک آیتمها را آزمونوخطا نماییم؟ آزمونوخطایی که بعضاً هزینههای بسیاری را به مجموعه تحمیل میکند.
کلید عملیاتی شدن نوآوری در یک شرکت یا مجموعه، تغییر فرهنگ است.
مدیر یک مجموعه یا یک بخش، باید یک مشاور نوآوری را به صورت تماموقت و یا حداقل پاره وقت در کنار خود داشته باشد تا با کمک او، ذهن خود را برای رشد کانالها و فرایندهای تشویق سازمان متبوعش آماده کند.
بسیاری شرکتهای دانشبنیان، بسیاری کارآفرینیها و بسیاری مدیران ایرانی، در ابتدای کار این طور عنوان و یا حتی عمل میکنند که نسبت به نوآوری نگاه مثبتی دارند؛ اما در ادامه خلاف این امر ثابت و عملیاتی میشود و افراد عملاً ساکن میشوند.
به عنوان یک مشاور متخصص قبول دارم که تغییر فرهنگ سخت است اما شما باید انتخاب کنید: پیشرفت یا درجا زدن؟
در بالا اشاره کردم که گوگل و اپل، دو نمونه موفق این تغییر فرهنگ هستند.
پس بد نیست رویههای مدیریتی این دو سازمان را مطالعه یا مروری بکنید و مغز متفکر نوآوری سیستم خود را از الان به دنبالش باشید!
چند توصیه
1. استراتژیهای خود را بر پایه بهینهسازی منابع در راستای نوآوری تنظیم و عملیاتی نمایید؛
2. از یک مشاور کمک بگیرید؛
3. بدانید هر فردی نمیتواند نوآوری داشته باشد؛
4. سیستم پاداش دهی و پرداخت حقوق را بر مبنای تخصص(و نه مدرک) قرار دهید؛
5. درهای سیستم فروش و بازاریابی خود را به مکانی برای چالشهای تخصصی(و نه رقابتی) تبدیل کنید؛
در پایان این مطلب باید عرض کنم شرکتها و مجموعههایی را دیدم و سراغ دارم که اساس کارشان را صرفاً بر نمودار سازمانی چیدند و شکست خوردند. ایده هر فرد مجموعه را با آغوش باز و در عمل(نه تأیید صرف) پذیرا باشید و فراموش نکنید درهای ذهن خود را به نوآوری که سرمایههای بالقوه هستند، باز کنید.
موفقیت شما آرزوی من است. از خدا می خواهم که شما نیز به اهداف و آرزوهای بزرگ خود برسید و آن روز مرا در جشن خود شریک کنید.
خوشحال میشوم در بخش نظرات، دیدگاه شما را درباره این مطلب بدانم. این وبگاه متعلق به خود شماست.
برای اطلاع از بهروزرسانیهای بعدی، عضویت در خبرنامه را فراموش نکنید.
متشکرم.
منتظر نظرات شما عزیزان هستم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: مهندسان مهندسی مهندسی صنایع مهندسان اخبار دانلودها مدیریت راهکار نیروی انسانی نوآوری کسبوکار مدیریت مشاوره مدیریت